دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت : مامانم گفته چیزهایی که تو این لیست نوشته بهم بدی ، اینم پولش بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشنه شده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختر بچه داد ، بعد لبخندی زد و گفت : چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی ، میتونی یه مشت شکلات بعنوان جایزه برداری ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد ، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت میکشه گفت : دخترم خجالت نکش بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار دخترک پاسخ داد : عمو نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم ، نمیشه شما بهم بدین ؟ بقال با تعجب پرسید ؟ چرا دخترم ؟ مگه چه فرقی میکنه ؟ و دخترک با خنده ای کودکانه گفت : " آخه مشت شما از مشت من بزرگتره !! "
+نوشته شده در شنبه 91/2/30ساعت 11:51 صبحتوسط ارام | نظرات ( )
|